مینویسم روی صفحه ی غریب زندگی
من فراموشت نمی کنم عزیز ، به سادگی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگه فراموشم کنی میرم سراغ سرنوشت
میگم چرا اسم منو فقط تو قلب تو نوشت
اگه فراموشم کنی سلطان قصر غم میشم
مثل یه شمع بی فروغ لحظه به لحظه کم میشم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
موجی از عشق رو به ساحل دلت میفرستم تا بدانی فراموش نشدنی هستی . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر وقت تونستی برف رو سیاه کنی !
کلاغ را سفید کنی !
هروقت تونستی آتش را ببوسی !
تو آب نفس عمیق بکشی !
هروقت تونستی اشک سنگ رو ببینی !
شادیه غم را ببینی !
اون موقع من تو را فراموش خواهم کرد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من هر روز تلاش می کنم که در خاطرم بماند
و تو هر روز تلاش می کنی که فراموش کنی
چه بلا تکلیفند خاطراتمان !!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
معمولا آدما از اینکه بعد از مرگ فراموش بشن وحشت دارن
ولی چه سخته زنده باشی و فراموش بشی . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گفته بودم بعد از این باید فراموشش کنم
دیدمش از یاد بردم گفته های خویش را
تا به من نزدیک شد گفتم سلام ای آشنا
گفتم اما نشنیدم جز صدای خویش را
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد
غمهای زمانه را فراموشم کرد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سخن دیگر نگفتی ، ای سخن پرداز خاموشم
فراموشت نمیکردم ، چرا کردی فراموشم ؟
نظرات شما عزیزان:
saba 
ساعت16:35---25 فروردين 1391
kheili ali bood weblogetoon
tabrik migam
برچسبها: <-TagName->
|